اوکسین ادز معتبرترین و بزرگترین سیستم کسب درآمد وبمسترها
mi118.com تیزهوشی یک مادر شوهر زرنگ! - همراه شما با جدید ترین ها
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که در کار کوتاهى ورزید دچار اندوه گردید ، آن را که از مال و جانش نصیبى از آن خدا نیست خدا را بدو نیازى نیست . [نهج البلاغه]
امروز: شنبه 103 اردیبهشت 29

تیزهوشی یک مادر شوهر زرنگ!

خانم حمیدی برای دیدن پسرش مسعود ، به محل تحصیل او یعنی لندن آمده بود‎. او در آنجا متوجه شد که پسرش با یک هم اتاقی دختر بنام Vikki ‎ زندگی میکند. کاری از دست خانم حمیدی بر نمی آمد و از طرفی هم اتاقی مسعود هم خیلی خوشگل بود.

او به رابطه میان آن دو ظنین شده بود و این موضوع باعث کنجکاوی بیشتر او می شد. مسعود که فکر مادرش را خوانده بود گفت : " من میدانم که شما چه فکری می کنید ، اما من به شما اطمینان می دهم که من و Vikki فقط هم اتاقی هستیم‎ . "
حدود یک هفته بعد‎ ، Vikki پیش مسعود آمد و گفت : " از وقتی که مادرت از اینجا رفته ، قندان نقره ای من گم شده ، تو فکر نمی کنی که او قندان را برداشته باشد ؟‎ " "خب، من شک دارم ، اما برای اطمینان به او ایمیل خواهم زد‎."
او در ایمیل خود نوشت‎ : مادر عزیزم، من نمی گم که شما قندان را از خانه من برداشتید، و در ضمن نمی گم که شما آن را برنداشتید . اما در هر صورت واقعیت این است که قندان از وقتی که شما به تهران برگشتید گم شده‎ . " با عشق، مسعود
روز بعد ، مسعود یک ایمیل به این مضمون از مادرش دریافت نمود‎ : پسر عزیزم، من نمی گم تو با Vikki رابطه داری ! ، و در ضمن نمی گم که تو باهاش رابطه نداری . اما در هر صورت واقعیت این است که اگر او در تختخواب خودش می خوابید ، حتما تا الان قندان را پیدا کرده بود‎. با عشق ، مامان

 



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط احسان اله یاری در جمعه 88/4/19 و ساعت 8:1 صبح | نظرات دیگران()
     لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    عکس های هفته
    تبادل لینک
    اطلاعیه
    [عناوین آرشیوشده]

    بالا

    با کلیک بر روی تبلیغات زیر از این وبلاگ حمایت کنید

    بالا

    http://www.IraniTopSite.com , ایرانی تاپ سایت