اوکسین ادز معتبرترین و بزرگترین سیستم کسب درآمد وبمسترها
mi118.com احسان اله یاری - همراه شما با جدید ترین ها
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از فضل دانشت آن است که دانشت را کم انگاری. [امام علی علیه السلام]
امروز: یکشنبه 103 اردیبهشت 30

با اینترنت جهت قبله را پیدا کنید

با مراجعه به این سایت خیلی راحت با پیدا کردن شهرتون می تونید جهت قبله را نسبت به خود پیدا کنید

 



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط احسان اله یاری در جمعه 88/4/19 و ساعت 11:0 صبح | نظرات دیگران()

    امروزه انسان با توجه به پیشرفت تکنولوژی توانسته پاسخ بسیاری از سوالات خود را به دست آورد. اما یکی از مواردی که هنوز در پرده ابهام قرار دارد و سوالات بسیاری را در اذهان پیر و جوان و در واقع همه انسان ها به وجود می آورد پدیده «مرگ» است. حتما شما هم این ضرب المثل قدیمی و معروف را شنیده اید که «مرگ شتری است که در خانه همه می خوابد.» در این مطلب اصلا قرار نیست مرگ را از منظر فلسفی و یا عرفانی مورد بررسی قرار دهیم بلکه قرار است عجیب ترین و شگفت آورترین مرگ ها را که در طول تاریخ برای افراد مختلف رخ داده بیان کنیم:

    ?) آرنولد بنت:
    داستان نویس انگلیسی(????،????) وی برای آنکه ثابت کند آب شهر پاریس از نظر بهداشتی کاملا سالم است، یک لیوان از آن را خورد و در اثر تیفوئید ناشی از آن در گذشت!
    ?) آگاتوکلس:
    (خودکامه سراکیوز ???، ??? ق.م) در اثر قورت دادن خلال دندان خفه شد.
    ?) آلن پینکرتون:
    (موسس آژانس کارآگاهی آمریکا ????، ????) هنگام نرمش صبحگاهی به زمین خورد و زبانش لای دندان ماند و زخم شد و در اثر قانقاریای ناشی از این زخم درگذشت.
    ?) آیزادورا دانکن:
    (رقاص آمریکایی ????، ????) هنگامی که در اتومبیل بود، شال گردن بلندش به چرخ عقب اتومبیل گیر کرد و گردنش شکست و خفه شد.
    ?) اسکندر کبیر:
    (پادشاه مقدونی ??? ،??? ق.م) به دنبال دو روز میگساری و عیاشی در اثر تب درگذشت.

    ?) الکساندر:
    (پادشاه یونان ???،? ????) یک میمون خانگی گازش گرفت و در اثر عفونت خون در گذشت.
    ?) تامس آت وی:
    (نمایشنامه نویس انگلیسی ????، ????) مرد فقیری بود. به دنبال روزها گرسنگی سرانجام یک گیته به دست آورد و با آن یک دست پیچ گوشت خرید و از شدت ولع همان لقمه دهان پرکن اول گلو گیرش شد و خفه اش کرد!
    ?) تامس می:
    (مورخ انگلیسی ???،? ????) بر اثر بلعیدن غذای زیادی، خفه شد.
    ?) جان وینسون:
    (ماجرا جوی بریتانیا ????، ????) وی در ?? سالگی از اسب به زمین افتاد و میخی وارونه بر زمین افتاده بود، در سرش فرو رفت.
    ??) جروم ناپلئون بناپارت:
    (آخرین بناپارت آمریکایی ????، ????) در سنترال پارک نیویورک، پایش به زنجیر سگ زنش گرفت و افتاد و در اثر زخم های حاصله در گذشت.

    ??) جورج دوک کلارنس:
    (انگلیسی ????،????) به دستور برادرش ریچارد سوم در خمره شراب خفه شد.
    ??) جیمز داگلاس ارل مورتون:
    (????،????) بوسیله دستگاهی شبیه گیوتین که خودش آن را به اسکاتلندیان معرفی کرده بود، سر بریده شد.
    ??) رودولفونی یرو:
    (ژنرال مکزیکی ????، ????) اسبش در شن روان گرفتار شد و سنگینی طلاهایی که به همراه داشت باعث فرو رفتن به درون ماسه شد.
    ??) زئوکسیس:
    (نقاش یونان قرن پنجم ق.م) به تصویری که از یک ساحره پیر کشیده بود آنقدر خندید که یکی از رگ هایش پاره شد و مرد!
    ??) ژراردونرال:
    (نویسنده فرانسوی ???? ،????) با بند پیشبند، خودرا از تیر چراغ برق خیابان حلق آویز کرد.

    ??) فرانسیس بیکن:
    (????،????) براثر گرفتاری در یک سرمای ناگهانی گرفتار شد و درگذشت.
    ??) فالک فیتز وارن چهارم:
    (بارون انگلیسی ????، ????) در بازگشت از یک جنگل، اسبش در باتلاق افتاد و فالک که زره پوشیده بود، در درون زره اش خفه شد.
    ??) کلادیوس اول:
    (امپراتور روم ?? ب م. ?? ق.م) با یک پر آغشته به سم خفه شد.
    ??) کنت اریک مگنوس آندرئاس هرس ستنبورگ????، ????)
    این انگلیسی در اثر خشم ناشی از مستی، با سیخ بخاری به دوستش حمله کرد، اما خودش توی بخاری افتاد و سوخت.

    ??) گریگوری یفیموویچ راسپوتین:
    (????،????) وزنه ای به بدنش بستند و در رود نوا غرقش کردند.
    ??) لایونل جانسن:
    (شاعر انگلیسی ???? ،????) از روی چهارپایه پشت بار به زمین افتاد و در اثر زخمهای حاصله در گذشت.
    ??) لنگی کالیر:
    (کلکسیونر آمریکایی ????،????) در خانه خود و در تله ای مهلک درگذشت. تله را برای دستگیری دزدان کار گذاشته بود.
    ??) مارکوس لیسینیوس کراسوس:
    (سیاستمدار رومی ???، ?? ق.م) این رهبر بدنام و صراف رمی به دست سربازان پارتی با ریختن طلای مذاب در حلقش درگذشت.
    ??) هنری اول:
    (پادشاه انگلیسی ????،????) در اثر افراط در خوردن مارماهی دچار ناراحتی روده شد و مرد.
    ??) یوسف اشماعیلو:
    (کشتی گیر ترک) بر اثر سنگینی طلاهایی که به کمرش بسته بود در دریا غرق شد. چون نتوانست به راحتی شنا کند.

     



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط احسان اله یاری در جمعه 88/4/19 و ساعت 10:59 صبح | نظرات دیگران()

    همسر عزیزم , من رسیدم - طنز

    روزی مردی به سفر میرود و به محض ورودبه اتاق هتل ،متوجه میشود که ان هتل به کامپیوتر مجهز است . تصمیم می گیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را مینویسد اما در تایپ ادرس دچار اشتباه میشود وبدون اینکه متوجه شود نامه رامیفرستد . در این ضمن درگوشه ای دیگر از این کره خاکی ،زنی که تازه ازمراسم خاک سپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این فکرکه شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشه به سراغ
    کامپیوتر میرود تا ایمیل های خود را چک کند.
    اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود ومادرش را بر نقش زمین میبیند ودرهمان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد:
    گیرنده : همسر عزیزم
    موضوع : من رسیدم
    می دونم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی . راستش انها اینجا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا می آید میتونه برای عزیزانش نامه بفرسته . من همین دلیل الان رسیدم و همه چیز را چک کردم . همه چیز برای ورود تو رو به راهه . فردا می بینمت .
    امیدوارم سفر توهم مثل سفر من بی خطر باشه . وای چه قدر اینجا گرمه ...

     



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط احسان اله یاری در جمعه 88/4/19 و ساعت 10:59 صبح | نظرات دیگران()

    چند تا هم اسم تو ایران داری؟

    وارد سایت زیر که متعلق به ثبت احواله بشین و اسمتون رو

    بنویسین تا بهتون بگه چند نفر هم نام شما تو ایران وجود داره.

    http://www.nocrir.com/wbnameofname.aspx

     



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط احسان اله یاری در جمعه 88/4/19 و ساعت 10:58 صبح | نظرات دیگران()

    نوشته شده توسط کودک نفهم
    امسال سال نو خیلی مبارک بود زیرا در امسال پدرم ما را به شمـــال برده است !  این بهترین مسافرتی است که پدرم ما را آورده است چـــون قبل از این هیـــچوقت ما را به مسافرت نبرده بود. در راه شمال به ما خیـــلی خوش گذشــــــت ! ما در راه خیلی چپ کردیم ! پدرم میگفت من میپیچم ولی نمیدانم چرا جــاده نمیپیچه!خواهرم یک بار دستش را از پنجره ماشین بیرون آورد تا پوست تخمـه اش را بریزدو یک ترانزیت از کنار ماشین ما رد شد و دست خواهرم از بازو کنده شـــــــــد و ما خیلی خندیدیم ! ما برای ناهار به اکبر جوجه رفتیم ! البته من خود اکـــــــــبر آقا راندیدم ولـــــــــــی پدرم که او را دیده است میگوید خیلی جوجه اسـت ! من خیلی نوشــــــــابه خوردم وپدرم یک گوشه نگه داشت تا من با خیال راحت بشاشـم به طبیعت ! در جاده خیلی برف آمده بود و ما برف بازی کردیم ! مـــــن با گوله برف به پس کــــله پدرم زدم و او عصبانی شد و دست من را لای درماشین گذاشـت و درماشین را محکم بست ! ما به متل قو رفتیم و سر یک میز نشستیم و پدرم قلیـون و چایی ســـفارش داد . پدرم خیلی قشنگ قلیون میکشد . پدرم حتی در متل قـو هم ازرژیمش دست برنمیدارد و درِ گوشی به همان پسره که قلیون آورد چیزی مـیگوید و یــــــک پارچ آب سفارش میدهد ! پدرم عادت دارد نوشابه را با آب قاطی میکند !کنار ما چند تا جوان نشسته اند وآواز میخوانند :میخوام برم زن بگیرم ! پولامو بدم ان بگیرم ! گوجه بدم رب بگیرم و ..پدرم با این شعرخیلی حال میکند ولی مادرم عصبانی میـشود و با پارچ آب پدرم به صورت من میکوبد ! ما ?? را درهمانجا در کردیم البته پـدرم خیلی بیشتر از ما در کرد ولی به هر من به ما خیلی خوش گذشت و به حال
    خیلی کتک خوردم ...

     



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط احسان اله یاری در جمعه 88/4/19 و ساعت 10:58 صبح | نظرات دیگران()

    یه آبادانیه با یه فرانسویه راه میرفتن، فرانسویه می گه: ما ایفل رو ? ماهه ساختیم، فلان جا رو ? ماهه، خلاصه، هی گفت و گفت تا این که آبادانیه چشمش به برج آزادی افتاد، یهو گفت: ای بابا، این که الان اینجا نبود!!!
    *********************************************
    از یکی میپرسن: چند تا بچه داری؟ 4 تا از انگشتاشو نشون میده، میگه: 3 تا! ملت کف میکنن، میگن: بابا اینا که 4تاست؟ یکی انگشت کوچیکشو نشون میده، میگه: این بچه همسایمونه، ولی همیشه خونه ماست
    *********************************************
    آبادانیه میخواسته بره خواستگاری، دیرش شده بوده حواسش پرت میشه شلوارش رو پشت و رو میپوشه و با عجله میدوه تو خیابون، یهو یک ماشین میاد میزنه درازش میکنه وسط خیابون. رانندهه میاد بالا سرش، میگه: طوریت که نشده؟ آبادانیه یک نگاه به سر تا پاش میکنه، چشمش میافته به شلوارش، میگه: چی چیو طوری نشده، ولک زدی حسابی پیچوندی
    *********************************************
    آرداواس بعد بیست سال از آمریکا برمیگرده ایران و یک ساندویچ فروشی میزنه. روز اول، یکی میاد میگه: قربون دستت، یک ساندویچ سوسیس بده. آرداواس که هنوز خوب از حال و هوای دیار کفر درنیومده بوده، میپرسه: "تو گو" بدم؟ یکی شاکی میشه، میگه: نه مرتیکه، تو نون بده!
    *********************************************
    یکی تو یک شب برف و بورانی داشته از سر زمین برمیگشته خونه، یهو میبینه یکجا کوه ریزش کرده، یک قطار هم داره ازون دور میاد! خلاصه جنگی لباساشو درمیاره و آتیش میزنه، میره اون جلو وامیسته. راننده قطاره هم که آتیشو میبینه میزنه رو ترمز و قطار وا میسته. همچین که قطار واستاد، او یک نارنجک درمیاره، میندازه زیر قطار، چهل پنجاه نفر آدم لت و پار میشن! خلاصه اونو رو میگیرن میبیرن بازجویی، اونجا بازجو بهش میتوپه که: مرتیکه خر! نه به اون لباس آتیش زدنت، نه به اون نارنجک انداختنت! آخه تو چه مرگت بود؟! طرف میزنه زیر گریه، میگه: جناب سروان به خدا من از بچگی این دهقان فداکار و حسین فهمیده رو قاطی میکردم
    *********************************************
    یکی رفته بوده تماشای مسابقه دو و میدانی، وسط مسابقه از بغلیش میپرسه: ببخشید، اینا واسه چی دارن میدون؟! یارو میگه: برای اینکه به نفر اول جایزه میدن. یکی یه خرده فکر میکنه، میپرسه: پس بقیشون واسه چی دارن میدون؟
    *********************************************
    یکی ساعت سه نصفِ شب زنگ میزنه صدا و سیما، میگه: ببخشید آقا به نظرِ شما الان آقای خامنه‌ای خوابه؟ یارو میگه: نمیدونم ولی احتمالاً باید خواب باشن. یکی میگه: معذرت میخوام؛ ولی آقای رفسنجانی چی، ایشون هم خوابه؟ یارو میگه: نمیدونم ولی یحتمل ایشون هم خواب باشن. یکی میگه : ببخشید ولی آقای احمدی نژاد چی؟ یارو میگه:باید خواب باشن . یکی میگه: پس دمت گرم حالا که همه اینا خوابن یه شو هندی بذار حال کنیم
    *********************************************
    عملیه شب جمعه‌نشسته بوده تو حیاط واسه خودش بساط میزونی جور کرده بوده و تو حال بوده، که یهو یک توپ از آسمون میاد میزنه بساط منقل و وافورش رو به گند میکشه. خلاصه بدبخت صاب وافور همینجوری هاج و واج نشسته بوده داشته به شانس گند خودش لعن و نفرین یکرده که یهو صدای زنگ در بلند میشه و حالا زنگ نزن کی زن! جناب عملی با هزار بدبختی، خودشو میرسونه دم در، میبینه پشت در یک بچه ده-یازده ساله واستاده، هی داد میزنه: توپم...توپم! یارو خیلی شاکی میشه، میگه: ای بی ظرفیت! بابا خوب منم توپم... دیگه نمیام کاسه کوزه مردم رو بهم بزنم که
    *********************************************
    یکی میره قنادی، میگه: ببخشید کیک هفتاد طبقه دارید؟! یارو میگه: نخیر نداریم. فردا دوباره یکی میاد، میپرسه: شرمنده، کیک هفتاد طبقه دارید؟ باز قناده میگه: نخیر نداریم. خلاصه یک هفته تمام هر روز کار یکی این بوده که بیاد سراغ کیک هفتاد طبقه بگیره و قناده هم هرروز جواب میداده که نداریم. آخر هفته قناده باخودش میگه این بابا که مشتری پایس... بگذار یک کیک هفتاد طبقه براش بپزیم، یک پول خوبی هم شب جمعه‌ای بزنیم به جیب. خلاصه بدبخت قناد تمام پنج شنبه-جمعه رو میگذاره یک کیک خوشگل هفتاد طبقه ردیف میکنه. شنبه اول صبح یکی میاد، میپرسه: ببخشید، کیک هفتاد طبقه دارید؟! یارو با لبخند بر لب میگه: بعله که داریم، خوبشم داریم! یکی میگه: قربون دستت، 500 گرم از طبقة بیست چهارش به ما بده
    *********************************************
    بهمن و علی(اصفهانی) سرباز بودن. بهمن میمیره، علی میره برای خانواده بهمن تلگراف بزنه که بهمن مرده. مسئول تلگراف‌خونه می‌گه: هر کلمه هزار تومان، برای تاریخ و امضا هم پول نمی‌گیریم. علی می‌گه بنویس: بهمن تیر خرداد مرداد !
    *********************************************
    آرنولد میره آبادان، همون شب اول آبادانیه تو خیابون بهش گیر میده که: ولک تورو جون بوات.. تو رو جون ننت، فردا ما رو تو خیابون دیدی بهم سلام کن! خلاصه اونقدر التماس میکنه، تا آخر آرنولد قبول میکنه. فرداش آبادانیه داشته با دو سه تا از رفیقاش تو خیابون ‌چرخ میزده، یهو ارنولد میاد میگه: سلام عبود! آبادانیه میگه: اَاه‌ه‌... باز این سیریش اومد!
    *********************************************
    معلم: الفبای فارسی رو بگو ببینم. شاگرد: الف – ب – پ – ت – ث – چهار – پنج – شش – هفت... معلم: الفبای انگلیسی رو بگو ببینم. شاگرد: ا – بی – سی – چهل – پنجاه – شصت – هفتاد... معلم: الفبای یونانی رو بگو ببینم. شاگرد: آلفا – بتا – ستا – چهارتا – پنج‌تا ... معلم: نخواستم بابا یه شعر بگو. شاگرد: نابرده رنج گنج – پنج – شش – هفت
    ...
    *********************************************
    در نیویورک خانم مستر اسمیت رفت پیش وکیل دادگستری و گفت: من می‌خوام از شوهرم طلاق بگیرم. وکیل گفت: بسیار خوب، مانعی ندارد... فعلا دوهزار دلار بدهید تا ترتیب کارتان را بدهیم. خانم گفت: زکی! 500 دلار می‌گیرند که او را بکشند، چرا دو هزار دلار بدهم؟
    *********************************************
    سه نفر به جزیره آدم‌خوارها رفتند. آدمخوارها آنها را گرفتند و در دیگ آب جوش انداختند. کمی بعد در اولین دیگ را برداشتند دیدند اولی از ترس مرده. در دیگ دومی را برداشتند دیدند از ترس بیهوش شده. در دیگ سوم را برداشتند، یکی که توی دیگ بود، در حالی که بدنش را مالش می‌داد گفت: ببخشید روشور دارید؟
    *********************************************
    شنیدم مادرت به رحمت خدا رفته؟ آره! مگه بیماریش چی بود؟ سرماخوردگی. یعنی بر اثر سرماخوردگی فوت کرد؟ آره، آخه وسط خیابون یهو عطسه‌اش میگیره، تا می‌ایسته عطسه کنه یه ماشین بهش می‌زنه!
    *********************************************
    یک بنده خدایی لنگ بوده و روی کشتی هم کار می کرد هروقت از سرکارش می آمده تمام بدنش خیس بوده زنش باهاش دعوا می کنه این چه وضعیه تو چرا هر وقت می آیی همه لباسهایت خیس است
    بنده خدا می گه هروقت کشتی را نگه می دارند می گویند لنگرو بندازید و من برمی دارن می ندازن تو دریا
    *********************************************
    یک ایرانی با یک خارجی ازدواج می کنند خارجی اسمش بیل هست مرند رستوران مادر دختر زنگ میزنه می گوید چکار می کنی میگه دارم با بیل غذا می خورم می گه وای خدا مرگم بده قاشق نداشتی با بیل غذا میخوری
    *********************************************
    غضنفر دو تا بلوک سیمانی رو گذاشته بوده رو دوشش،‌داشته می‌برده بالای ساختمون. صاحب‌کارش بهش میگه: تو که فرقون داری،‌چرا اینا رو میگذاری رو کولت؟! غضنفر میگه: ‌اون دفعه با فرقون بردم، اون چرخش پشتم رو اذیت می‌کرد!
    *********************************************
    یکی مرده شور بوده، بعد از یه مدتی میگیرنش دهنش رو سرویس میکنن. رفیقاش میپرسن بابا مگه این بیچاره چی کار کرده بود؟ میگن: این پدرسوخته سوالای شب اول قبر رو تکثیر کرده بود بین مرده‌ها تقسیم می‌کرد
    *********************************************
    چندنفر داشتن میرفتن کوه، سرپرستشون (که از قضا لکنت زبون هم داشته) از وسط راه شروع می‌کنه میگه: چ چ چ.... ملت اول یکم نگاش می‌کنن ببینن چی‌میخواد بگه،‌بعد می‌بینن نمی‌تونه حرفش رو بزنه، بی‌خیال میشن و راه میافتن، این بابا هم همه مسیر همینجور هی ‌میگفته چ..چ..چ.. وقتی میرسن بالا میخواستن چادر بزنن سرپرسته بالاخره میگه: ‌چ..چ..چا..چا..چا..چادر یادم رفت! ملت میگن ای بابا رودتر می‌گفتی، حالا باید برگردیم پایین! تو راه برگشت سر پرسته هی میگفته: ش ش ش.. ولی ملت دیگه شاکی بودن و کسی توجه نمی‌کرده، وقتی می‌رسن پایین یارو بالاخره میگه: ش..ش..ش..شو..شو..شوخی کردم
    *********************************************
    یکی چراغ جادو پیدا میکنه، دست میکشه روش غولش در میاد میگه: ‌دو تا آرزو بکن. یکی میگه: یه نوشابه خنک میخوام که هیچ وقت تموم نشه. غوله بهش میده، یکی یکم میخوره میگه: ‌به به! چقدر خنکه! یکی دیگه هم بده
    *********************************************
    یکی 15 سال به یه مورچه یاد می ده با چوب غذا بخوره مورچه رو می یاره تو میدون که به مردم نشون بده همه دور تا دور وایساده بودن نگاه می کردن . یکی از اونجا رد می شه می بینه همه عقب وایسادن مورچم وسطه می ره با پا موچه رو له می کنه می گه: اخه مورچم ترس داره؟!!!
    *********************************************
    یکی از زمین و زمان گله می کرده می گه: چه دنیای بدی شده ادم نمی تونه به هیچ کس اعتماد کنه از صبح تا حالا از 10نفر ساعت پرسیدم هر کدوم یه چیز می گن نمی دونم حرف کدوم رو باور کنم؟
    *********************************************
    یکی تو استادیوم بوده داشته فوتبال نگاه می کرده هی می گفته عجیبه واقعا غجیبه.می گن چی عجیبه؟ می گه: 100هزار تماشاچی 22تا بازیکن 3تا داور .می گن خوب چیش عجیبه؟ می گه گنجشکه همه رو ول کرده ریده رو سر من!!!
    *********************************************
    زن و شوهری به سینما رفتند. در اواخر فیلم، زن، شوهرش را صدا زد و گفت: این کسی که بغل دست من نشسته از اول فیلم تا حالا خواب است. مرد با ناراحتی جواب داد: به درک که خواب است. حالا چرا منو از خواب بیدار کردی؟
    *********************************************
    دو نفر در طول مهمانی کنار هم نشسته بودند و در طول دو ساعت یک کلمه هم با هم حرف نزدند پس از دو ساعت یکی از آنها به دیگری گفت: پیشنهاد میکنم حالا در مورد موضوع دیگری سکوت کنیم!
    *********************************************



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط احسان اله یاری در جمعه 88/4/19 و ساعت 10:57 صبح | نظرات دیگران()

    یکی با زنش رفته بوده سینما، تو فیلم یهو یه گاوه شروع می‌کنه دویدن طرف تماشاچیا. یکی یهو میپره زیر صندلی، زنش میگه: ‌بابا خجالت بکش! این فیلمه. او میگه: زن! من و تو می‌دونیم فیلمه، گاوه که نمی‌دونه!
    *********************************************
    یکی کارت تلفن میخره، عجالتاً اول میده پرسش کنن
    *********************************************
    به یکی میگن تا حالا موز خوردی؟ میگه: آره ، همون که هستش یک وجبه؟
    *********************************************
    مشتری: آقا چرا دیگه می‌خواهی توی حلقم را کیسه بکشی؟ دلاک: آخه خودتون گفتین گلوتون چرک کرده!
    *********************************************
    زن: من بر خلاف تو همیشه موقع شنا سرم از آب بیرونه. شوهر: آخه عزیزم، چیز سبک همیشه روی آب می‌مونه!
    *********************************************
    پسر کوچولو رو به مادرش کرد و گفت: من نمی‌دانم چرا شب‌ها که دلم نمی‌خواهد بخوابم به زور مرا می‌فرستی بخوابم ولی صبح‌ها که دلم نمی‌خواهد از خواب بیدار شوم به زور مرا بیدار می‌کنی؟
    *********************************************
    صاحبخانه: هر وقت می‌گویم اجاره را بده، می‌گویی: بگذار حقوق بگیرم، پس کی حقوق می‌گیری؟ مستاجر: هر وقت که استخدام شدم
    *********************************************
    دیوانه اولی: ببینم، مگه تو کری که جواب سلام منو نمی‌دی؟! دیوانه دومی: نه اون احمد داداشمه که کره، من لالم
    *********************************************
    به یکی میگن یه معما بگو،‌میگه: اون چیه که درازه،‌زرده، موزه؟!
    *********************************************
    یکی سنگ مینداخته تو صندوق صدقات، ازش میپرسن: بابا این چه کاریه میکنی؟! میگه: میخوام به انتفاضه کمک کنم
    *********************************************
    یکی میره کله پاچه فروشی، یارو بهش میگه: قربون چشم بگذارم؟ اون میگه: نه آقا! حداقل صبر کن من برم قایم شم!
    *********************************************
    یکی 19 تا بچه داشته،‌بهش میگن: چرا یک بچه دیگه نمیاری، رُند شه؟! میگه: فرزند کمتر، زندگی بهتر!
    *********************************************
    یکی میره راهپیمایی، می‌بینه شلوغه برمیگرده !
    *********************************************
    یارو تو جبهه پشت ضد هوایی بوده میزنه یه هواپیما رو میندازه. خلبانه با چتر نجات میپره بیرون، طرف میگه: بچه‌ها در برین صاحبش اومد!
    *********************************************
    یکی تو اتوبوس واستاده بوده، یهو میبینه بند کفشش بازه. به کنار دستیش میگه: آقا قربون دستت، ‌یک دقیقه این میله رو نگردار من بند کفشم رو ببندم!
    *********************************************
    معتاده میخواسته تاکسی بگیره، ‌به یک تاکسی میگه: مُشتقیم! تاکسیه،‌پنج متر جلو تر نگه میداره. یارو میگه:‌ای بـابـا! من که می‌خواستم اونجا پیاده شم
    *********************************************
    یکی از ساختمون ده طبقه میفته پایین، همه جمع میشن دورش، ازش میپرسن: آقا چی شده؟ میگه: والله منم تازه رسیدم!
    *********************************************
    یکی میره شکار خرگوش، صدای هویج در میاره!
    *********************************************
    به یکی میگن: کجا داری میری؟ میگه: دارم برمیگردم
    *********************************************
    یکی به رفیقش میگه: میخوام دختر شاه رو بگیرم! رفیقش میگه: چرت نگو مومن! مگه کشکیه؟! یکی میگه: بابا من که راضیم، ننم هم که راضیه، فقط مونده شاه و دخترش
    *********************************************
    یکی پرتقال خونی میخوره، ایدز میگیره
    *********************************************
    یکی کلیدش رو تو ماشین جا میگذاره، تا بره کلید ساز بیاره زن و بچش دو ساعت تو ماشین گیر میکنن
    *********************************************
    از یکی میپرسن چندتا بچه داری؟ انگشت کوچیکشو نشون میده، میگه: هفت تا! ملت کف میکنن، میگن: بابا این که فقط یکیه! میگه: آخه دادم
    mp3ش کردن
    *********************************************
    یکی میافته تو چاه، فامیلاش سند میگذارن درش میارن
    *********************************************
    میخواستن یکی رو شکنجه روحی بدن، میفرستنش تو یک اتاق گرد، میگن برو یک گوشه بشین
    *********************************************
    به یکی میگن دو دوتا چند تا میشه ؟ میگه 5 تا میگن خاک بر سرت چرا 5 تا ؟ میگه آخه علم پیشرفت کرده !!
    *********************************************
    یکی خودشو دار می‌زنه، بعلت ضربه مغزی می‌میره! میان می‌بینند با کِش خودشو دار زده!
    *********************************************
    مرد: قسم می‌خوری که منو به خاطر پولهایم دوست نداری؟ زن: هزارتومن بده تا قسم بخورم.
    *********************************************
    زن: اگه امشب نیایی بریم خونه مامانم دیگه منو نمی‌بینی! مرد: برای چی؟ زن: واسه اینکه چشمهاتو درمی‌آورم!
    *********************************************



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط احسان اله یاری در جمعه 88/4/19 و ساعت 10:57 صبح | نظرات دیگران()

    باز کردن قفل فراموش شده گوشیهای نوکیا

    باز کردن قفل فراموش شده گوشیهای نوکیا
    حتما تا حالا شده که روی گوشی نوکیای خود رمز بزارید و یادتون بره که چه رمزی گذاشته بودید ! معمولا اگه به موبایل فروشی ها مراجعه کنید بهتون میگن گوشی باید فلش بشه که این کار براتون هزینه داره . با یک راه حل ساده برای باز کردن قفل گوشی شما در عرض 30 ثانیه میتوانید رمز گوشی خود را باز کنید !
    شما به ترتیب زیر کارها رو انجام دهید :
    1- گوشیتون رو خاموش نکنید .
    2- مموری کارتتون رو خارج کنید و در یک گوشی دیگه بذارید .
    3- روی اون گوشی فایل منیجر
    X-plore رو نصب کنید ( برای دانلود این برنامه اینجا کلیک کنید ) .
    4- فایل زیر را دانلود کنید :
    Download The Nokia Unlock
    5- فایل
    the-nokia-unlock را که دانلود کردید از حالت زیپ خارج کرده و توسط فایل منیجر در مسیر E:\System\Recogs (این مسیر رو قبلا توسط X-plore ایجاد کنید) کپی کنید. ( شاید این فایل توسط آنتی ویروس های کامپیوتر به عنوان ویروس شناخته شود ولی ویروس نیست برای رفع مشکل ، آنتی ویروس خود را غیر فعال کنید )
    6- مموری کارت رو روی گوشی قفل شده بذارین و چند ثانیه صبر کنید تا فایل استارت بشه .
    7- حالا گوشی از شما رمز می خواد که شما 12345 رو وارد میکنید .
    8- گوشی رو خاموش کرده…باتری رو خارج کنین…مموری کارت (
    MMC) رو خارج کنین…باتری رو دوباره بزارید… گوشی رو روشن کنین و با کد 12345 گوشی رو باز کنین !
    دیدید که به همین راحتی گوشی شما
    UnLock شد .

     



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط احسان اله یاری در جمعه 88/4/19 و ساعت 10:57 صبح | نظرات دیگران()

    شعری مخصوص خوره های چت

    این شعر هم به تقدیم به تمامی خوره های چت
    بی تو
    On line شبی باز از آن Room گذشتم
    همه تن چشم شدم . دنبال
    ID ی تو گشتم
    شوق دیدار تو لبریز شد از
    Case وجودم
    شدم آن
    User دیوانه که بودم
    وسط صفحه
    Room , Desktop یاد تو درخشید
    Ding صد پنجره پیچید
    شکلکی زرد بخندید
    یادم آمد که شبی با هم از آن
    Chat بگذشتیم
    Room گشودیم و در آن PM دلخواسته گشتیم
    لحظه ای بی خط و پیغام نشستیم
    تو و
    Yahoo و Ding و دنگ
    همه دلداده به یک
    Talk بد آهنگ
    Windows و Hard و Mother Board
    آریا دست برآورده به
    Keyboard
    تو همه راز جهان ریخته در طرز سلامت
    من بدنبال معنای کلامت
    یادم آمد که به من گفتی از این عشق حذر کن
    لحظه ای چند بر این
    Room نظر کن
    Chat آئینه عشق گذران است
    تو که امروز نگاهت به
    Email ی نگران است
    باش فردا که
    PM ات با دگران است
    تا فراموش کنی چندی از این
    Log Out , Room کن
    باز گفتم حذر از
    Chat ندانم
    ترک
    Chat کردن هرگز نتوانم نتوانم
    روز اول که
    Email ام به تمنای تو پر زد
    مثل
    Spam تو Inbox تو نشستم
    تو
    Delet کردی ولی من نرمیدم نه گسستم
    باز گفتم که تو یک
    Hacker و من User مستم
    تا به دام تو درافتم
    Room ها رو گشتم و گشتم
    تو مرا
    Hack بنمودی . نرمیدم . نگسستم
    ..........
    Room ی از پایه فرو ریخت
    Hacker ی Ignor تلخی زد و بگریخت
    Hard بر مهر تو خندید
    PC از عشق تو هنگید
    ..........
    رفت در ظلمت شب آن شب و شبهای دگرهم
    نگرفتی دگر از
    User آزرده خبر هم
    نکنی دگر از آن
    Room گذر هم
    بی تو اما به چه حالی من از آن
    Room گذشت

     



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط احسان اله یاری در جمعه 88/4/19 و ساعت 10:56 صبح | نظرات دیگران()

    موزیک های فیلم ها و سریال های مختلف

    سایه آفتاب
    https://www.sharemation.com/media003/SayeAftab.wma

    آهنگ مسابقه شوتبال(تو برنامه مهتاب)
    http://www.pdfebook.persiangig.com/Music/shotbalk.wav

    کلیپ های صوتی عمو پورنگ
    http://www.geocities.com/media_norooz08/Pourang.wma
    http://www.geocities.com/media_norooz09/Pourang2.wma

    تیراژ پایانی خانه به دوش
    http://www.sharemation.com/hotmedia01/KhaneBeDoosh.wma

    رضا صادقی
    http://www.pdfebook.persiangig.com/Music/sadeghi.wav

    مسافری از هند

    http://www.sharemation.com/hotmedia0...ri-Az-Hend.mp3

    خوش رکاب

    http://81.12.104.3/www.yzd.ir/offmus...sh%20Rekab.wma
    خوش غیرت

    http://www.sharemation.com/lahgor/LG...3?uniq=-ueb3qw

    مانی رهنما (پرنده)

    http://tebyan.net/service/nava_nama/download.aspx?id=20

    علیرضا عصار(ای عاشقان)

    http://tebyan.net/service/nava_nama/download.aspx?id=64

    خاک سرخ 1

    http://www.bachehayeghalam.com/media...khakesorkh.wma


    خاک سرخ 2

    http://www.bachehayeghalam.com/media...hakesorkh2.wma

    اینم آهنگ شبکه 3.5


    http://www.pdfebook.persiangig.com/Music/3.5.wma

    آهنگ یا علی که گفتین

    http://www.pdfebook.persiangig.com/Music/yaali.wma

    تیتراژ سریال غریبانه

    http://media2006.persiangig.com/Mordad/Ehsan1.mp3
    http://media2006.persiangig.com/Mordad/Ehsan2.mp3

    آهنگ ورزشی

    http://softnet.persiangig.com/music/2.MP3

    آهنگ باغچه مینو(با صدای جواد رضویان)

    http://www.pdfebook.persiangig.com/Music/zeynal.mp3
    آهنگ تیتراژ پایانی او یک فرشته بود


    http://www.kokopono.persiangig.com/a...20Bood%202.wma

    موسیقی تیتراژ دیدنی ها

    اینم دموی آهنگ

    http://www.1212.com/a/fajerman/261.ram
    http://membres.lycos.fr/ecodeville/Musics/flowslov.mp3

    آهنگ جدید محله ی بنده نواز

    http://www.pdfebook2.persiangig.com/Mahtabl.mp3

    شب دهم

    https://www.sharemation.com/media003...ma?uniq=kuav6h
    عشق گمشده تیراژ پایانی

    http://www.geocities.com/media_noroo...mshode_End.wma

    عشق گمشده تیراژ اولیه

    http://www.geocities.com/media_noroo...hode_First.wma

    آهنگ خط قرمز


    http://www.4shared.com/file/1753997/...ghermez_2.html

    زیر تیغ رسید...
    .
    .

    .
    .
    دانلود کنید : موسیقی تیتراژ سریال "زیر تیغ"

    دانلود کنید : موسیقی تیتراژ پایانی سریال "زیر تیغ"
    دانلود کنید : نت قطعه سوگ : تیتراژ سریال زیر تیغ

    دوستان اینم آهنگ تیتراژ سریال از نفس افتاده ولی خیلی قشنگه
    البته امیدوارم دنبال همین باشین با کیفیت بالا
    خدمت شما

    http://www.4shared.com/file/10470971...133/Ehsan.html

    این هم درخواست یکی از دوستان


    دانلود آهنگ سریال جواهری در قصر
    برای دانلود آهنگ ها به این قسمت بروید
    http://myplanet.homeip.net/jewelinthepalace/audio

     



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط احسان اله یاری در جمعه 88/4/19 و ساعت 9:17 صبح | نظرات دیگران()
    <      1   2   3   4   5   >>   >
     لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    عکس های هفته
    تبادل لینک
    اطلاعیه
    [عناوین آرشیوشده]

    بالا

    با کلیک بر روی تبلیغات زیر از این وبلاگ حمایت کنید

    بالا

    http://www.IraniTopSite.com , ایرانی تاپ سایت